سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی شهرستان بروجرد

ویژگی  های فیزیک خاک یکی از عوامل موثر در رشد گیاهان در مراتع است. این ویژگی خاک روی رشد ریشه و توسعه گیاهان مرتعی نقش مهمی را ایفا می نماید. هدف از این مقاله بررسی اثر لگدکوبی و چرای دام بر روی ویژگی های فیزیکی خاک مرتع است که در سه شرایط مرتعی (مرجع، کلیدی و بحرانی) ویژگی  های فیزیکی خاک شامل رطوبت، وزن مخصوص ظاهری، درصد تخلخل، نفوذپذیری و مقاومت مکانیکی در فصل چرا (خرداد تا مهر) در سال های 79 و 80 در منطقه لار اندازه گیری شد. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که میانگین درصد رطوبت از منطقه مرجع به منطقه بحرانی روند کاهشی برخوردار بود و نسبت به فصل چرای دام سیرنزولی داشت و در تمام طول فصل چرا رطوبت در عمق 15-0 سانتی متر کمتر از عمق 30-15 سانتی متر بود. وزن مخصوص ظاهری منطقه مرجع کمترین و منطقه بحرانی بیشترین مقدار را داشت و مقدار آن در طول دوره فصل چرا افزایش یافت. مقدار وزن مخصوص ظاهری در عمق 15-0 سانتی متر بیشتر از عمق 30-15 سانتی متر بود. میزان تخلخل در منطقه مرجع بیشترین و در منطقه بحرانی کمترین بوده است و مقدار آن در هر دو عمق نمونه گیری در طول چرا سیر کاهشی داشت. میزان نفوذپذیری در ابتدای چرای دام بیشتر از پایان دوره چرا بود و مقدار آن در منطقه مرجع در بالاترین حد و در منطقه بحرانی در پایین ترین حد قرار داشت. مقدار مقاومت مکانیکی خاک در منطقه بحرانی در بالاترین حد و در منطقه مرجع بیشتر از دو منطقه دیگر بود به طوری که در منطقه بحرانی به 1 درصد کاهش یافت. کاهش پوشش گیاهی به کمتر از 7 درصد در پایان فصل چرا در منطقه بحرانی، خاک این منطقه را به شدت در معرض فرسایش قرار داده است.

 http://www.sid.ir/fa/VEWSSID/J_pdf/56513820405.pdf


در اکوسیستم های مرتعی، چرای مفرط باعث تغییراتی در پویایی کربن بقایای گیاهی و ماده آلی خاک می شود. هدف این پژوهش بررسی کیفیت شیمیایی بقایای سه گونه غالب مرتعی و ارتباط آن با پویایی کربن لاشبرگ تحت مدیریت های مختلف چرا و قرق در مراتع سبزکوه می باشد. این بررسی در مراتع مشجر منطقه سبزکوه (استان چهار محال و بختیاری) صورت گرفت. نمونه برداری از گیاهان مرتعی غالب شامل اگروپایرون (Agropyron intermedium) ، جو پیازدار (Hordeum bulbosum) و جگن (Juncus stenophylla) از یک منطقه تحت قرق 15 ساله برداشت و مقدار نیتروژن فسفر و پتاسیم در نمونه ها اندازه گیری شد. علاوه بر این، سرعت تجزیه لاشبرگ گونه ها پس از یک سال خواباندن تحت شرایط طبیعی تعیین گردید. مقدار متوسط نیتروژن در لاشبرگ آگرو پایرون، جگن و جو پیازدار به ترتیب 1.37، 1.36 و 0.98 درصد بود. بنابراین با در نظر گرفتن %50 کربن در ماده خشک، نسبت کربن به نیتروژن (C/N) برای گونه های آگروپایرون، جگن و جو پیازدار به ترتیب 3.2، 37.37 و 51.1 خواهد بود. لاشبرگ های آگروپایرون، جگن و جو پیازدار به ترتیب حاوی 0.13، 0.12 و 0.21 درصد فسفر و 1.04، 1.01 و 1.72 درصد پتاسیم بودند. نتایج پویایی کربن نشان می دهد که اختلاف بین سرعت تجزیه لاشبرگ در منطقه چرا و منطقه قرق معنی دار نیست (p>0.05) ، ولی این اختلاف بین گونه های مطالعه شده از نظر آماری بسیار معنی دار است (p<0.01) نتایج نشان می دهند که ظاهرا روند تجزیه این بقایای گیاهی در ابتدا با نسبت C/N هم بستگی دارد ولی در خلال فرآیند تجزیه سایر خصوصیات کیفی لاشبرگ و شرایط محیطی خاک تاثیر گذار خواهند بود. بنابراین می توان چنین نتیجه گیری کرد که اثر نوع لاشبرگ گیاهی و کیفیت آن به روی تجزیه پذیری به مراتب ملموس تر از اثر چرا (قرق) است.

 

http://www.sid.ir/fa/VEWSSID/J_pdf/55713840306.pdf

 


یکی از راههای تأمین علوفه مورد نیاز دامها، استفاده دو منظوره از غلات است. به منظور ارزیابی عملکرد ارقام غلات در کشت دومنظوره آزمایشی طی سه سال زراعی (از 1369 الی 1372) در ایستگاه تحقیقات کشاورزی کبوترآباد اصفهان به صورت طرح کرتهای یک بار خرد شده در قالب بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار انجام شد. فاکتور اصلی شامل 5 رقم (ارقام گندم قدس و روشن، ارقام جو والفجر و ریحان و یک رقم تریتیکاله) و فاکتور فرعی شامل 2 رفتار برش و عدم برش علوفه بود. نمونه های علوفه در اواخر پنجه زنی و قبل از ساقه رفتن برداشت شدند. نتایج نشان داد که بیشترین عملکرد علوفه خشک و عملکرد پروتئین علوفه (به ترتیب 4432 و 926 کیلوگرم در هکتار) مربوط به تریتیکاله و کمترین آن (به ترتیب 2975 و 708 کیلوگرم در هکتار) مربوط به گندم قدس بود. عملکرد علوفه خشک و پروتئین علوفه گندم روشن و ارقام جو والفجر و ریحان با هم تفاوتی نشان نداد. بیشترین عملکرد دانه مربوط به تریتیکاله (9060 کیلوگرم در هکتار) و کمترین آن مربوط به ارقام جو والفجر و ریحان بود. گندم قدس نیز با میانگین عملکرد دانه 8550 کیلوگرم در هکتار نسبت به گندم روشن (با میانگین 7550 کیلوگرم در هکتار) محصول بیشتری تولید کرد. برداشت علوفه سبب کاهش عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیکی و افزایش شاخص برداشت گردید و از میان ارقام افت عملکرد دانه گندم روشن در اثر برداشت علوفه معنی دار نشد.


چمن طبیعی به عنوان مطلوب ترین پوشش سطح در میادین ورزشی، از دیرباز مورد استفاده بوده است. ساختار گیاهی و طبیعی چمن موجب حساسیت آن به شرایط متفاوت آب و هوایی و ضربات و نیروهای مخرب اعمال شده در طول مسابقات ورزشی شده است. تخریب پوشش زمینهای چمن به دلایل متعدد که اغلب با کنده شدن ریشه گیاه از خاک یا فشردگی زیاد خاک اطراف آن همراه است، روی داده و با افت تدریجی کیفیت زمین، خصوصا در فصول فشرده مسابقات، سبب بروز مشکلات بسیار میشود. تقویت چمن طبیعی به منظور افزایش دوام آن، میتواند بهترین راه برای پاسخگویی به نیاز میادین ورزشی در فصول پرتراکم باشد. در تحقیق حاضر، از توری پلاستیکی که در زمان کاشت چمن بر سطح موضع کاشت قرار میگیرد، به منظور کاهش میزان انتقال نیروهای مخرب به فضای حاوی ریشه ها استفاده شده است. آزمونهای انجام شده، حکایت از عدم تاثیر منفی توری بر عملکرد چمن در طول دوره رشد داشته و وجود توری از انتقال حدود 30 درصد از ضربات و نیروهای مخرب که به صورت ضربه ای در زوایای مختلف به سطح چمن وارد میشوند، کاسته است. همچنین انجام آزمون قدم زدن که توسط دستگاه شبیه ساز به انجام رسیده، حکایت از افزایش قابل توجه دوام چمن طبیعی، در حالت تقویت با استفاده از توری داشته است.

 


نوع بستر کاشت و همچنین انواع شبکه ها و موادی که به منظور استحکام بخشیدن به چمن فرش به کار می روند، می توانند روی سرعت تندش و ویژگی های کیفی چمن در تولید سبز فرش تاثیر بگذارند. سه نوع بستر شامل: خاک رس، مخلوط ماسه بادی و ضایعات سلولزی نخل (نسبت 10 به 1حجمی) و مخلوط ماسه بادی و کمپوست قارچ (نسبت10به 1حجمی) و همچنین سه نوع شبکه شامل توری پلاستیکی، گونی کنفی، لیف خرما و شاهد (بدون شبکه)، روی سه صفت سرعت تندش بذور، تراکم بوته و تراکم علف هرز در واحد سطح، آزمایشی فاکتوریل در قالب طرح پایه به طور کامل تصادفی با 12 تیمار (سه نوع بستر کاشت در چهار نوع شبکه) و در سه تکرار در سال 1380 در دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران انجام شد. چمن مورد استفاده از نوع چمن های ورزشی و مخلوطی از چهار نوع بذر شامل: لولیوم پرنه رقم "تایا" (40%)، پوآ پراتنسیس رقم "ومبلی" (30%) و رقم "سوبرا" (10%) و فستوکاروبرا رقم "دیه گو" (20%) بود. نتایج نشان داد که میانگین زمان لازم برای تندش در تیمارهای شامل بستر خاک رس به طور معنی داری نسبت به سایر تیمارها بیشتر بود (سرعت تندش کمتر) و استفاده از لیف خرما به عنوان شبکه، در کلیه تیمارها، باعث کاهش میانگین زمان لازم برای تندش شد. بین سایر تیمارها از نظر زمان لازم برای تندش اختلاف معنی داری مشاهده نشد. از نظر میزان علف های هرز، تیمارهای بستر خاک رس و همچنین تیمارهای شامل لیف خرما در مقایسه با سایر تیمار ها علف هرز بیشتری در واحد سطح نشان دادند.  همچنین بسترهای رسی بیشترین تراکم بوته و بستر های ماسه و ضایعات سلولزی نخل کمترین تراکم بوته را دارا بودند. لیف خرما در کلیه تیمار ها باعث افزایش تراکم بوته شد.


به‌منظور تعیین آستانه خسارت اقتصادی رقابت خردل‌ وحشی در گندم پاییزه و پاسخ آن به مقدار بذر گندم و کود نیتروژن، آزمایشی به‌صورت سری‌های افزایشی در سال زراعی 80-1379 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد اجرا شد. آزمایش دارای سه فاکتور شامل مقدار بذر گندم در سه سطح (175، 215 و 255 کیلوگرم در هکتار)، مقدار کود نیتروژن در دو سطح مطلوب گندم و فراتر از آن (150و 225 کیلوگرم نیتروژن در هکتار) و دامنه‌ای از تراکم‌های خردل‌وحشی بود. آزمایش به‌صورت کرت‌های خرد شده (فاکتوریل ـ اسپلیت) در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. برای توصیف کاهش عملکرد ناشی از رقابت خردل‌ وحشی از معادله هذلولی قایمه استفاده شد. با افزایش مقدار بذر گندم از 175 به 215 و 255 کیلوگرم در هکتار، حداکثر تلفات عملکرد مربوط به تراکم‌های بالای خردل‌ وحشی از 2/57 به 9/50 و 7/41 کاهش یافت. افزایش نیتروژن فراتر از حد مطلوب گندم، در حضور رقابت خردل ‌وحشی، سبب افزایش خسارت ناشی از تک بوته‌های خردل ‌وحشی در تراکم‌های پایین (شیب اولیه منحنی) و همچنین افزایش حداکثر کاهش عملکرد ناشی از تراکم‌های بالای خردل‌ وحشی (مجانب معادله) شد. نتایج نشان داد که افزایش مقدار بذر گندم سبب بالا رفتن 116 درصدی آستانه خسارت و افزایش نیتروژن فراتر از حد مطلوب گندم سبب نزول 53 درصدی آستانه خسارت اقتصادی شد.


به منظور بررسی تاثیر تنش شوری و تغذیه ازت بر پرولین آزاد و همچنین تاثیر تنش شوری بر تولید روغن کل در کدوی بذر برهنه (Cucurbita pepo subsp. pepo var. styriaca)، در دو سال متوالی 1377 و 1378 آزمایش هایی انجام شد. با توجه به این که در آزمایش های انجام شده از تیمارهای مختلف استفاده گردیده بود، برای هر گروه از آن ها از طرح های آماری مختلف استفاده شد. طرح آماری کرت های خرد شده برای بررسی تاثیرات تنش شوری و تغذیه ازت بر پرولین آزاد و طرح آماری بلوک های کامل تصادفی برای بررسی تاثیر تنش شوری بر میزان روغن کل بذرهای به دست آمده، مورد استفاده قرار گرفت. این تحقیق در محل گلخانه و مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس انجام شد. در این تحقیق تیمارهای شوری در دو زمان مختلف اعمال شدند. مرحله اول، قبل از کاشت بذرها انجام شد که برای این امر بذرها را در محلول های نمک 0، 2.5، 5 و 10 گرم در لیتر NaCl دارای EC به ترتیب برابر با 0، 390، 780 و 1560 دسی زیمنس بر سانتی متر (mscm-1) برای مدت 36 ساعت خیسانده و سپس کاشته شدند. مرحله دوم تیمارها، از شروع چهار برگی آغاز و تا گل دهی تداوم می یافت. تیمارهای ازت شامل 0، 75، 150، 225 و 300 کیلوگرم در هکتار بود که در سه زمان مختلف (همزمان با کاشت بذر، مرحله چهار برگی و شروع گل دهی) در اختیار گیاهان قرار داده شدند. نتایج به دست آمده از آزمایش های سال 1377 نشان داد که تنش شوری باعث افزایش سطح پرولین آزاد برگ ها در مقایسه با شاهد شده است. بالاترین میزان پرولین آزاد برگ ها در زمانی که سطح تنش شوری 2.5 گرم در لیتر (390 mscm-1) NaCl و سطح ازت در میزان 225 کیلوگرم در هکتار بوده مشاهده گردید. میزان روغن کل نیز زمانی در بالاترین حد خود بود که تنش شوری 2.5 گرم در لیتر (390 NaCl mscm-1) اعمال گردید. نتایج فوق نیز در آزمایش های انجام شده در سال 1378 هم مشاهده شد.

http://www.sid.ir/fa/VEWSSID/J_pdf/56113790307.pdf


تنوع ژنتیکی یکی از مهمترین شاخصها جهت
انتخاب والدین در برنامه های اصلاح گیاهان می باشد. این تحقیق به منظور مطالعه
تعیین کیفیت علوفه و میزان تنوع ژنتیکی موجود بین یونجه های چند ساله بر اساس
نشانگر
(SDS-PAGE) انجام گرفت. ترکیبهای
شیمیایی مورد ارزیابی عبارت   است از: درصد
ماده خشک، درصد پروتئین خام، درصد الیاف خام، درصد خاکستر و درصد عناصر کلیسم،
فسفر، سدیم، پتاسیم، منیزیم، مس، منگنز، روی و آهن در برگ و ساقه 18 ژنوتیپ یونجه
(Medicago sativa) مورد ارزیابی قرار گرفت و بررسی پروتئینهای
ذخیره ای بذر و برگ به روش
SDS-PAGE انجام
شد. تجزیه واریانس بر روی ترکیبهای شیمیایی انجام گرفت و مقایسه میانگینها با
استفاده از آزمون دانکن
(DMRT) صورت گرفت. تجزیه خوشه ای بر
اساس عناصر و ترکیبهای شیمیایی، ژنوتیپهای یونجه را در پنج دسته و بر اساس
پروتئینهای ذخیره ای، آنها را به سه دسته تقسیم نمود؛ با توجه به نتایج حاصل از
تجزیه خوشه ای پروتئینهای ذخیره ای در هر سه ژل، ژنوتیپهای 13، 14، 15، 16، 17 و
18 در یک گروه قرار می گیرند. لازم به ذکر است که در سه ژل نامبرده، ژنوتیپ 12 از
لحاظ خصوصیات ظاهری (تعداد و شدت باندها) با بقیه ژنوتیپها اختلاف داشته است.
نتایج حاصل از تجزیه به مولفه های اصلی بر اساس عناصر و ترکیبهای شیمیایی نشان داد
که درصد پروتئین خام و درصد کلسیم به  ترتیب متنوع ترین هستند
.

 

.

 


گل محمدی (Rosa
damascena Mill.)
به عنوان
مهمترین گیاه معطر جهان و نیز بهترین گونه رزهای تولید
کننده اسانس در ایران
و بسیاری از کشورها بشمار می آید. در این بررسی، میزان کال زایی در گل محمدی مناطق
مختلف و تحت ترکیبهای مختلف هورمونی با استفاده از یک آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح
کاملا تصادفی ارزیابی گردید. کشت ریزنمونه ها روی محیط
 MSنیمه جامد حاوی یک یا چند نوع تنظیم کننده
رشد انجام گرفت. از غلظتهای مختلف
2,4-D (2، 3، 4، 5، 6، میلی گرم در لیتر) IBA (0.1 میلی گرم در لیتر)،NAA  (5 و 10 میلی گرم در لیتر)،PCPA  (3، 5، 7، 9، 10 میلی گرم در لیترKinetin  (1 و 2 میلی گرم در لیتر)، BAP (0.1 و
1 میلی گرم در لیتر) استفاده گردید. میزان کال زایی در اولین روزهای مشاهده کالوس
و نیز کل میزان کال زایی در هر ژنوتیپ اندازه گیری شد. بر اساس نتایج حاصل از
تجزیه واریانس داده ها، ژنوتیپها اختلاف معنی داری (
P<0.01) را در میزان کال زایی نشان دادند. همچنین،
بیشترین میزان کال زایی در ژنوتیپ اصفهان 10 و با استفاده از یک میلی گرم در لیتر
Kinetin و
5 میلی گرم در لیتر
PCPA بدست آمد. نتایج حاصل از این تحقیق بر تاثیر
ژنوتیپ، نوع و غلظت تنظیم کننده های رشد بر کال زایی و پرآوری در گل محمدی تاکید
دارند
.